زندگی بعد از کنکور

ساخت وبلاگ

خب بعد از دفاع از پروژه ی کارشناسی که وقت رسیدن به کارها و تفریحات و این قبیل کارها نبود که... الان عوضش بعد از دو سه روز پخش شدن در رخت خواب (با خوابی دلپذیر و امیدوارم بدون استرس!!)، به پروژه های بافتنی و تهران گردی و آلمانی و رمان و ... می رسم. باید حسابی برنامه های متنوع بریزم. آدمی مثل من وقتی که کار مشخصی نداشته باشه، فکر و خیال زیادی می کنه.

پ.ن.1. آخرین رمانی که خواندم در گیر و دار کنکور و بدو بدوی تست و خلاصه و نکته، "شب بی پایان" نوشته ی "آگاتا کریستی" بود. طبیعتا داستان جنایی و شخصیت اول خانم این رمان (اِلی) کشته می شود. فهمیدم که به صورت ناخودآگاه در طول این داستان من تماما دنبال "یک" نفر به عنوان قاتل و مظنون بودم. (چه خوش بین!) و هر کسی به غیر از شخصیت راوی داستان. (چه محدود!) که البته هیچ کدام درست نبود. قتل اِلی توسط بهترین دوستش و همسرش واقعا "کتاب رو بنداز یه گوشه" بود. شب بـــــــــــی پایان... کتاب بعدی "کشتن مرغ مینا" خواهد بود که کتاب های خریداری شده از نمایشگاه پارسال خوانده شوند و در نمایشگاه امسال عذاب وجدان نگیرم :))

پ.ن.2. یادم باشد در اولین بیرون رفتن از خانه، یک دسته گل سفید برای خودم هدیه بگیرم.

نوشته شده توسط mthrh در پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۲/۰۷ |
جایی برای نوشتن...تنها نوشتن...
ما را در سایت جایی برای نوشتن...تنها نوشتن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amthrhf بازدید : 57 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 20:12