نمی نویسم. چون از نوشتن آن چه در فکرم می گذرد، گریزانم. اصلا خوش ندارم ذهنم را برای فکر کردن بگذارم و ترجیح می دهم در حالتی از سرگردانی و گیجی و منگی به سر ببرم تا از این فکر و خیالات گوناگون رها شوم. مثل سر کشیدن یک بطری بزرگ آب زرشک، وقتی در مغزت می دانی تمام نمی شود و دلت می گوید بنوش...
حالا که سعی می کنم بنویسم و ذهنم را عمدا منحرف کنم، می بینم دوست داشتم یک باغ زرشک برای خودم داشتم. می دانی؟ حداقل مزیت زرشک این است که حواسم را پرت می کند؛ البته اگر یاد بدهکاری هایم نیندازد.
برچسب : نویسنده : amthrhf بازدید : 47